انجام تست‌های روان‌شناسی در دوران بارداری سهم ۲۵ درصدی زنان در حوزه وکالت و کارشناسان رسمی کشور اجرای پویش با محوریت صلح و سازش در دادگستری قم فتنه انگیزی نرگس محمدی در مراسم هفتم خسرو علیکردی| آیین سوگواری یا خودنمایی سیاسی؟! حمایت اجتماعی از دختران، کلید پیشرفت کشور کامبک تماشایی تیم باتسام برابر تیم کاسپین تهران در لیگ برتر بسکتبال بررسی عملکرد تیم ملی هندبال بانوان ایران در رقابت‌های قهرمانی جهان چرا فعالیت زنان در صنعت گردشگری اهمیت دارد؟ زندگی مشترک حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)، الگویی بی‌نظیر برای زوجین زنان چادری در سینمای ایران | الگو‌های دیده‌نشده و کلیشه‌هایی که تکرار می‌شوند پوششی که آرامش و زیبایی می‌آفریند | روایت بانویی که حجاب را خلاقانه بازتعریف کرده است درمان ناباروری در ایران در حال پیشرفت است تساوی نماینده خراسان رضوی در هفته ششم لیگ برتر فوتسال زنان «آن شهر شاید!» | روایتی از زنانی که برچسب نمی‌پذیرند من هنوز مادرم درباره مکرمه قنبری، هنرمند نقاش | مادر رنگ ها روایت بی‌بی معصومه از حسن‌آقا | پسری که هنوز هم کنارش نفس می‌کشد در پناه دعای مادر مامان منو ببخش! iOS ۲۶.۲ با تمرکز بر شخصی‌سازی، امنیت و ارتباطات منتشر شد
سرخط خبرها
«آن شهر شاید!» | روایتی از زنانی که برچسب نمی‌پذیرند

«آن شهر شاید!» | روایتی از زنانی که برچسب نمی‌پذیرند

  • کد خبر: ۳۷۸۳۶۷
  • ۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۵
کتاب «آن شهر شاید!» نخستین اثر داستانی الهه علیخانی است؛ مجموعه‌ای از چهار روایت به‌هم‌پیوسته که در شهری کوچک و پررمزوراز می‌گذرد و پرده از زندگی زنانی برمی‌دارد که برخلاف ظاهر ساده‌شان، نگاهی عمیق‌تر و باشکوه‌تر به جهان دارند؛ زنانی که جامعه برچسب «جنون» به آنان زده، اما صدای روایتشان حقیقت دیگری را آشکار می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز، کتاب «آن شهر شاید!» اولین مجموعه داستانی الهه علیخانی است که انتشارات ثالث آن را منتشر کرده. این کتاب شامل چهار داستان کوتاه به‌هم‌پیوسته با عنوان‌های «داستان خدیجه»، «داستان او»، «داستان منصوره» و «داستان بیگم» است؛ قصه‌هایی که همه در شهری کوچک از حوالی اصفهان جریان می‌یابند؛ شهری آمیخته با رمز و رازی آرام و گاه هولناک.

داستان نخست، «داستان خدیجه»، با زاویه دید دانای کل محدود روایت می‌شود و پر است از رفت‌و‌برگشت‌های زمانی که گاهی خواننده را از مسیر اصلی دور می‌کند. در داستان دوم، «داستان او»، روایت به شیوه دوم‌شخص پیش می‌رود و فرم داستان به روز‌های مختلف تقسیم شده است؛ فضایی که با سکوت سنگین شهر و گرمای نفس‌گیر آن، خواننده را در موقعیتی وهم‌آلود فرو می‌برد. نمونه‌ای از متن:

«روز چهارم بی‌حوصله و عصبی بودی... توی تاریکی کوچه بودی که شنیدی از پشت سرت صدای پا می‌آید...»

«داستان منصوره» سومین روایت این مجموعه است؛ قصه‌ای با زاویه دید اول‌شخص و روایتی خطی که از نظر عناصر داستانی نسبت به دیگر بخش‌ها قوام بیشتری دارد. صحنه حضور منصوره در حیاط خانه پیرزن، یکی از برجسته‌ترین موقعیت‌های داستانی کتاب است.

چهارمین و آخرین داستان، «داستان بیگم»، دوباره با زاویه دید دانای کل روایت می‌شود، اما با ساختاری غیرخطی که لایه‌های تازه‌ای از شخصیت‌ها و فضای قصه را آشکار می‌کند.

«آن شهر شاید!» مجموعه‌ای است پر از زنان ظاهراً ساده و روستایی که انگ «جنون» بر پیشانی‌شان خورده؛ زنانی که یکی نوزادش را می‌کشد، دیگری قربانی وسوسه ثروت نهفته پیرزنی می‌شود و زن دیگری به‌نابودی کشاندن باغی قدیمی را به جنونش نسبت می‌دهند. اما خواننده در طول روایت متوجه می‌شود آن‌چه جامعه «دیوانگی» می‌نامد، در حقیقت واکنش زنانی است که دانایی، رنج، تنهایی و عصیانشان فراتر از تاب تحمل محیطشان است.

این زنان نه دیوانه‌اند و نه ساده‌دل؛ بلکه سنگینیِ شخصیت و جهان‌بینی‌شان بیش از حد تحمل مردمان اطرافشان است. هرچه قصه پیش می‌رود، روشن‌تر می‌شود که این جغرافیاست که در تنگنای بی‌فکری و قضاوت گرفتار است و نه این زنان که در دل تاریکی به‌دنبال روشنایی می‌روند و با ترس‌ها و غربتشان روبه‌رو می‌شوند.

از دیگر آثار الهه علیخانی، نویسنده جوان این مجموعه، می‌توان به «پا‌های آویزان آن زن» اشاره کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.